Sunday, July 24, 2005

خب اينم از وبلاگ جدید من که امیدوارم سایبان آرامشی بشه واسم.باز مطلب اوله و من نمی دونم چطور شروع کنم.یکی از دوستان سری پیش گفت شروع مال خداست .قشنگم گفت...پس..... الان چند دقیقه است هر چی فکر میکنم نمی دونم چی بگم از خدا.شعر بنویسم ، ای نام تو بهترین سر آغاز....یا... چی بگم خدا چیزی نیست جز یه مهر بی پایان که همه ی هستی رو فرا گرفته.این تنها چیزیه که می تونم بگمو خودمم بهش اطمینان داشته باشم.مهر ،مهر و باز هم مهر.
حالا که مطلبم رسید به اینجا به ذهنم زد که آیا جمله ی اولم درسته ؟؟شاید بهتر باشه که سایبان آرامش آدم اون مهر پهناور باشه.ولی خب این حرف کوچیکی نیست این مهر ساختار مادی نداره نمیشه دیدش باید حسش کرد باید بهش اعتقاد داشت ،باید به حضور مهر گونه اش توی زندگی اعتماد داشت.به خاطر همینه که آدم توی شلوغی ماده فراموشش میکنه.چون مستقیما نمیبینش وباید دقیق بگرده تا شاید توی این منطق اصولا دودوتایی وقایع پیداش کرد .اون موقع آدم به این نتیجه میرسه که منطق وقایع اونقدرام دودوتایی نیست و چاره ای نیست جز اینکه حضوره قدرتمند و مسلطشو بپذیری.پس اگه قرار به پذیرفتنه چرا اونو سمبلی از مهر ندونیم بجای سمبل عذاب و عقوبت...؟؟!!
خب میبینم که فضا خیلی روحانی شده .توی پستای بعدی از این حالو هوا در میام.ولی شایدم لازم باشه که ما گاهی وقتا در روز کمی فضای ذهنمونو عوض کنیم و به قول سهراب چشمامونو بشوییم و متوجه بشیم که همه چیز این ساختمونا و ماشینا و این رنگارنگا ...نیست که ما مدام از جلوی اونا رد میشیم یا بهشون وارد میشیم یا تلاش می کنیم که مالکشون بشیم.همه چیز این شلوغی ها و این رفت وآمد ها نیست
.

1 Comments:

At 7:38 AM, Blogger n said...

خوشمان آمد! همه چیزش به جا و به راه است، اولین پستش هم بدجوری گرفت ما را!

ندا

 

Post a Comment

<< Home