Thursday, November 03, 2005

خب اينم از رمضون امسال.موقع افطار امروز حالم خيلي بد بود يه حس بدي داشتم.شديد دلم گرفته بود.نمي دونم چرا اينقدر به اين ماه عادت كرده بودم . اين حس واسه خودمم عجيبه.اساسا سالهاي پيش چنين احساسي راجع به رمضون و تموم شدنش نداشتم !!!چند ماه بود هر كاري كه مي خواستم انجام بدم ميگفتم باشه رمضون.چون رمضون فرصت خوبيه.حالا رمضون تموم شده و من نگران تمام خلوص هاي بدست اومده ي خودم و بقيه ام.از اينكه فكر كنم باز همه داريم همون آدما ي قبلي ميشيم دلم ميگيره.رمضون و آدماي تا حدي اصلاح شده اش انتظار آدمو بالا ميبره. در هر صورت با اينكه مهموني تموم شد ولي اين عيدو به همه دوستاي عزيز تبريك ميگم.

توي كامنتاي مطلب قبل يكي از دوستان در مورد آرزوها گفته بود بعد از اينكه كامنتشو خوندم چند لحظه كه دقيق فكر كردم حس كردم كه مدتهاست شايد چندين ماهه كه من ديگه به آرزوهاي عجيب غريبم فكر نكردم و هيچ رويايي رو تو خيالم نپروروندم.خيلي به نظرم عجيب اومد من ...!!! چند ماه بدون فكر به آرزوها و رويا ها؟؟؟!!!واقعا عجيب بود چون من اعتقادم اينه كه رويا ها عامل اميد و حركت توي زندگين و توت فرنگي لب پرتگاه.قضيه ي اين توت فرنگي لب پرتگاه اينه كه يه روز يه نفر ميره بالاي يه كوه كه خودكشي كنه.در همون لحظه يه توت فرنگي ميبينه.ميگه اينو مي خورم بعد خودمو پرت مي كنم.توت فرنگي رو كه مي خوره از خودكشي پشيمون ميشه و ميگه زندگي به اندازه ي شيريني اين توت فرنگي ارزش زنده موندن داره.....حكم رويا ها و آرزو ها هم تو زندگي ما يه چنين چيزيه.
آره داشتم ميگفتم توي اين چند ماه فقط به حال فكر كردم .به امروزي كه بايد مي ساختم بايد روش زمان ميذاشتم تا فرداي زيبايي شايد بهتر باشه بگم فرداي معقولي ساخته بشه. اين يه جورايي خوبه يه جورايي هم بد.
بعدش هر چي فكر كردم كه چند تا از آرزوهام يادم بياد چيزه خاصي يادم نيومد يعني حس كردم اون چيزايي كه قبلا واسم آرزو بودن حالا خيلي بي ارزشن.شايد واسه همين بوده كه اين مدت بي آرزو زندگي مي كردم.البته بي آرزوي بي آرزو هم نه.در واقع جنس آرزوهاي من اين مدت تغيير كرده بود.و بيشتر رنگ واقعي به خودش گرفته بود.ديگه آرزوي سوپر من شدن يعني سوپرومن شدنو ندارم.به انسان بودن و انسان موندن اين مدت خيلي فكر كردم .و واسه رسيدن بهش خيلي تلاش كردم . تو رفتاراي آدما دقيق شدم و نگاه كردم كه چه چيزايي آدمو از اين مورد دور مي كنه.به انساني كه اون از من و ما انتظار داره هم خيلي فكر كردم و به اون لبخنده .....خلاصه اين مدت فكر كردم كه اينا چيزاي مهمتري كه بايد الان تو وجود خودم درستو محكمشون كنم تا يه عمر بتونم بر مبناشون زندگي كنم .زندگي كه در كنارش كسي آسيب نبينه و كسي رو آزار ندم.(اتفاقي كه روزانه خيلي زياد در اطراف ما رخ ميده.)

13 Comments:

At 9:21 PM, Anonymous Anonymous said...

salam,
inam up :)
mibini che pesare harf goosh koniam :))

dar morede postetam hala mikhunam baad miam nazar midam

felan bye

 
At 5:03 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام سپیدار عزیز... مرسی از این همه لطفی که به من داری دوست عزیزم. عید تون هم خیلی خیلی مبارک باشه :) نماز و روزه هاتون هم قبول. خیلی خیلی خوشحالم که با شما آشنا شدم.

 
At 5:09 AM, Anonymous Anonymous said...

راستی مرسی که لینک منو گذاشتی تو وبلاگت، من هم لینکت رو میذارم الان...
شاد باشی و سرافراز

 
At 6:12 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام دوست عزیز
ممنونم از حضور شما و از اینکه دو کلمه حرف به جز اینکه یکی بیاد دستم بندازه و بگه قشنگ بود ایول حال کردم خدا خیرت بده خیلی قشنگ مینویسی حاج مجید؛ الخ. بله از اینکه دو کلمه حرف حساب شنیدم خیلی خوشحال شدم.
من متاسفم که خیلی دیر آمدم، راستش من مدتی پیش خدمت رسیده بودم اما نتونستم نظرم رو ثبت کنم.
بله دوست من این دنیای مجازیه و مدعی درستی کم نیست، همانطور که میبینی اسم وبلاگم از سه کلمه تشکیل شده که کلمه وسطی "تزویر" میباشد و من هیچ گونه ادعایی بر فلان بودن ندارم و اصولا تنها دست آورد فوق العاده ای که پس از سالها تفکر در زندگی و گذراندن دوره های ناخدایی...بیحوصلگی...نیهیلیستی...و بازگشت به کودکی...و و و داشتم نزدیک شدن به یکسان نگری بوده.
یادم میآید که در نوجوانی و سالها پیش از مرگم، به چشم های ادم های اطرافم خیره میشدم و مدتها به این فکر میکردم که انها هم مثل من دو تا چشم دارند... بگذریم.
دوست عزیز، من رد نمی کنم که ماه رمضان در من بی تاثیره. اصولا اینگونه بوده که من در دوران عید نوروز و ماه رمضان دچار یک چیز موهوم میشوم.
اما مطمئن باشید که این ماه گندیده نه مرا در سلوک پیش میبرد و نه به من آرامش- از این کلمه متنفرم- میدهد.
نه، اتفاقا برعکس؛ همین را بگویم که همین چند وقت پیش تا خودکشی پیش رفتم(منی که مدتهاست به این مسئله دیگر فکر نمیکنم و به عبارتی از آن عبور کرده ام)..
دو نکتهء دیگر را هم بگویم و رفع زحمت کنم. یکی اینکه اگه ما به آدم درست بر نمیخوریم اشکال از خود خود ماست. بله دوست من ایده ال که هرگز نبوده، اصلا مگه میشه چیزی وجود داشته باشه و اونوقت هر چی که من میخوام رو داشته باشه=> پس اون خودمه!!(تعریف آدم خیلی درست: همه خصوصیات او مشابه خصوصیات من باشه!!!!! دلیل در تردید به دسته بندی خصوصیات میباشد و رد معیارهای مرز گذاری)
...بله اشکال از ماست
در تناقضاتی که در خصوصیات ماست
در اینکه مسیر ما مشخص نیست..
اخلاقیات چیست؟: هر چیزی که خودکامگی ما را زیر پا نگذارد. هر چیزی که غرور و شخصیت ما را پس نزند...
به خدا جز این نیست.
ما باید از خود رها باشیم.همین یک نکته پیام رستگاریست.
اونوقت که خودم رو بزرگ نبینم تنها اونوقت میتونم راحت زندگی کنم و اگر شکی در معاد دارم به خاطر این باشد که به خود این امتیاز را نمیدهم که حتما دوباره ای برایم باشد...
نکتهء دوم اینکه شما فکر میکنی اگه چهرهء کسی رو ببینیم میشه اون فرد رو شناخت؟ مدتهاست که روی شخصیت افراد مختلف تفکر میکنم تا به یه چیزایی برسم.
همیشه سعی میکردم که آدمها رو به اصطلاح حفظ کنم، خصوصیاتشون رو در ذهن از بر کنم و رفتارهاشون رو پیش بینی...
اما اشتباهه:
فقط در تنهاییشان خود واقعیشان جلوه میکند.
همین ادمهایی که فکر میکنم عادی هستند همین ها درونی دارد شگفت انگیز.....

 
At 5:54 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام
من می خونم فردا میام نظر میدم.

 
At 3:40 AM, Anonymous Anonymous said...

bedan gozashteye to dar zamane hal boode ast , va ayandeat zamane hal niz khahad bood ...
pas zamane hal tanha vagheiatist ke mitavani tajrobe koni
"spenser janson"
natije girie akharet kheili khoobe ! omidvaram hamamoon betoonim azash dorost estefade konim .
" shad o pirooz bashi "

 
At 5:14 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام دوست عزیز
سپاسگذارم. بلاگفا بعضی وقتا به بعضی کلمات پیام حساسه و نظر رو ثبت نمیکنه.

 
At 7:04 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام، خوش به حال سپیدار که یه چیزهایی تو ماه رمضون پیدا کرده و چیزی داره که بخواد برای حفظ کردنش تلاش کنه (بجنگه!)
ولی حرفای آخریش هم جالب بودن هم یکم خطرناک، سپیدار داره رشد میکنه و بزرگ میشه، اما من ترسیدم یک وقت تبدیل بشه به یک آدم بزرگ! از اونایی که که برای من سخته باهاشون طرف بشم، اونایی که دنیا رو یک وقت هایی خیلی جدی میگیرن و یادشون میره که دارن بازی میکنن و باید هم از بازی لذت ببرن و هم بالاترین امتیاز رو کسب کنند. البته این حرفتو قبول دارم، کسی برنده میشه که به برنده شدن دیگران هم کمک کنه، اما مواظب رویاهات باش!

نذار رویاهات تو سختی های زندگی گم و لگدمال بشن، مواظبشون باش و بهشون عمق ببخش و تلاش کن به سمت رویاهای قشنگت پرواز کنی،

اشتباه نشه، بعضی از ما یک وقتهایی رویاهامون رو با کابوس هامون اشتباه میگیریم، من منظورم همون رویاهای قشنگه نه اون چیزهایی که خیلی زود به کابوس های دهشتناک تبدیل میشن!

سپیدار زیبای باغ معرفت، در تندبادهای سرد پاییزی، رویاهای آسمانیت را بر بلند ترین شاخه هایت بگیر و به رقص امید به اهتزاز درآور و جاودانه ساز!

 
At 7:32 PM, Anonymous Anonymous said...

salam
hamisheh vaghi nistand ghadreshono midonim

 
At 9:29 PM, Anonymous Anonymous said...

دوست عزیز متاسفانه من در یک آن مینویسم و دلیل گذاشتن در وبلاگم اینه که من میخوام همه قسمتهای زندگی خودم رو ثبت کنم چه حتی اون فکری که اصلا نمیشه اسمشو فکر گذاشت یه حس انزجار زودگذر ....
پست جدیدم رو کمی عوض کردم اما به دلیلی که گفتم اون رو بر نمیدارم...
افتخار بدهید منتظرم.

 
At 2:31 PM, Anonymous Anonymous said...

بسم الله الرحمن الرحيم
اولا من چنين خبطي رو انجام ندادم كه در مورد باطن آدما يا حتي ظاهرشون قضاوت كنم تازه من پر گناه تر از اونم كه( بدانم كه نمي دانم در ضمن يك نويسنده بايد زرنگ تر از اون حرفهايي باشه كه معني اين تشبيه رو نگيره در هر حال من قصد اذيت و يا غيره رو ندارم و فقط يك توصيه دوستانه كردم راستي من لوازم تحريري رو فروختم مي خواهم بگم تفنگ شما باروتش نم كشيده خوب فكر كنيد
يا علي
2*2=5

 
At 5:49 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام امروز فقط اومدم که کامنتهات رو بخونم خوش به حالت دلم واسه نظرات درست حسابی دوستام تنگ شده. میام اینجا لذت می برم

 
At 6:56 PM, Anonymous Anonymous said...

بسم الله الرحمن الرحيم
سلام
اولا حرف سياسي رو لطفا وسط نكشيد چون پيگرد قانوني داره دوما از دفعه بعد مي خوام براي تك تك مطالبتون نظر شفاف بدم سوما لوازم تحريري سود اقتصادي زيادي نداره پس حالا اين رو بخونيد صافي برنجتون تهش بسته است اين هم خوراكي جات راستي توي ايران چندين سال كه قانون تخصص و تك شغلي رعايت نميشه از زماني كه آزادي (بدون استفاده)رو مد كردن
ياعلي
2*2=5

 

Post a Comment

<< Home