Sunday, March 19, 2006



بهار آمد بهار آمد بهار خوش عذار آمد
خوش و سرسبز شد عالم اوان لاله زار آمد
ز سوسن بشنو اي ريحان كه سوسن صد زبان دارد
به دشت آب و گل بنگر كه پر نقش و نگار آمد
گل نسرين همي پرسد كه "چون بودي در اين غربت؟"
همي گويد:"خوشم،زيرا خوشيها زان ديار آمد"
سمن با سرو مي گويد كه"يار بردبار آمد"
بنفشه پيش نيلوفر در آمد كه "مبارك باد!"
كه زردي رفت و خشكي رفت و عمر پايدار آمد
همي زد چشمك آن نرگس به سوي گل كه "خنداني؟"
بدو گفتا كه "خندانم،كه يار اندر كنار آمد"
صنوبر گفت:"راه سخت، آسان شد به فضل حق"
كه هر برگي به ره بري چو تيغ آبدار آمد
ببين كان لكلك گويا بر آمد بر سر منبر
كه"اي ياران آن كاره ، صلا، كه وقت كار آمد"

سال نو رو به همگي تبريك ميگم.

Monday, March 13, 2006

باز من يه مدت بود يادم رفته بود كه پديده هاي مادي ظرفيت مشخص و همين طور محدودي دارند.و اگه بيشتر از ظرفيتشون بهشون بپردازي يا انتظار نتيجه داشته باشي جواب نميدن و به بيراهه و ناراحتي مي كشنت.اين جور مواقع از تمام پديده هاي محدود مادي متنفر ميشم .از پستي و محدوديتي كه درعمق جذابيتشون جريان داره.مي دوني كلا حس كمال طلبي و تماميت خواهي آدم رو ارضا نمي كنند.تو دلت مي خواد اونا هميشه تو رو به نتيجه يي كه مي خواي برسونند و همراهيت كنند ولي اونا دقيقا از يه جايي به بعد تنهات ميذارن.حكما يكي از دلايلي كه افراد هر چند وقت يه بار به يك پديده ي جديد مادي آويزون ميشن فرار از همين محدود بودنه است.اين جور مواقعه كه تريپ معنوي ميشم و به اين فكر ميافتم كه خودمو به پديده هاي حقيقي و جاودان بسپرم.و سعي كنم نيازهامو با پديده هاي سهل و ممتنع بدست بيارم.پديده هايي كه هميشه و در تمام لحظات زندگي "هر آدمي" حرفي براي گفتن دارند.........

Wednesday, March 08, 2006

اين دفعه صرفا آپديت كردم واسه اينكه بگم حالم حسابي خوبه.و هيچ جاي نگراني وسه نقطه نيست.
هر كجا هستم و باشم
آسمان مال من است
پنجره ، فكر ، هوا ، عشق ، زمين مال من است.
چه اهميت دارد
گاه اگر مي رويد قارچ هاي غربت؟





اين عكسم واسه اينكه پيشاپيش به استقبال بهار زيبا رفته باشم.
وبياريم سبد
ببريم اين همه سرخ ، اين هم سبز.


Saturday, March 04, 2006



نمي دونم حس مي كنم امسال دوست داره همش منو بيمار و پريشان و دردناك ببينه .حرفي نيست هرچي اون بخواد....وقتي دوست داره منو تو اين قيافه ببينه ديگه بحثي نيست .شايد تو اين حالت به اوني كه انتظار داره باشم ، نزديك ترم...؟؟؟ نمي دونم چي بگم و اساسا نمي خوام چيزي بگم جز اينكه بگذار اين نوشدارو تاثير خود را بر روحم بگذارد......