اين روزا همش دلم مي خواد اين آدمهايي رو كه مي شناسم نشناسم !! الان ميگم يعني چه.احساس مي كنم يه شناخت اجمالي و دورا دور از آدمها خيلي بهتره .همون طور كه آواز دهل شنيدن از دور خوش !! نمي دونم چه خاصيتيه كه تا كمي آدمها رو عميق تر مي شناسي ، تا كمي بيشتر باهاشون صميمي ميشي و برخوردات باهاشون زياد ميشه يهو تمام احساسات و نظرات مثبت و خوبتو راجع بهشون از دست ميدي .آدمها ميان و با تمام بدي هاشون با تو مواجه ميشن.بدي ها كه نه با تمام خودخواهي هاشون وارد ميشن.يعني خودخواهي ها و منم هاي زيادشون باعث رفتار آزار دهنده ميشه. و ديگه تو نمي توني احساسات فوق العاده ي اوايل آشنايي رو داشته باشي.اون نگاه سفيد اوليه.نگاهي بي رنگ و شفاف كه يواش يواش با شناخت هاي بيشتر رنگ ميگيره و بعضي آدمها ميشن سياه بعضيها سرخ و گاهي هم سبز. واسه همينه كه ديگه دلم نمي خواد كسي رو بشناسم.البته چاره يي نيست چون من خيليها رو مي شناسم :) و حتي دقيق تر از حد متعارف ميشناسم....مي دونم هنر اينه كه آدمها رو همين طور رنگ رنگ دوستشون داشت و به عبارت بهتر باهاشون كنار اومد ولي...
ديروز اين نوع فكر كاملا تو ذهنم غالب شده بود.از دست خيلي ها كلافه بودم و دنبال آدمهايي مي گشتم كه نگاهم نسبت بهشون سفيد باشه .آدمهايي ناشناس و دور.آدمهايي كه من نقطه ضعف ها و بدي هاشونو ندونم.آدمهايي كه نتونم علل باطني اعمال و حرفاشونو حدس بزنم.واسه همين چند ساعت نشستم و با آدمهايي حرف زدم كه بجز حرفي كه در لحظه رد و بدل ميشد چيز ديگه يي ازشون نمي دونستم.در اون شرايط كار لذت بخشي بود .حافظ باز كرديم ومشاعره و بعد تحليل و نظرمون راجع به ابيات.به قول دوستان ادبياتي محفل خوبي بود.راستي اين روزا شروع كردم خوندن ديوان شمس رو از اول.مي خوام يه دور كامل بخونمش.هميشه به اين از اول تا آخر خوندن آثار شعرا علاقه داشتم.اين شيوه به آدم اطلاعاتي ميده كه پراكنده خوني نميده.
ديروز اين نوع فكر كاملا تو ذهنم غالب شده بود.از دست خيلي ها كلافه بودم و دنبال آدمهايي مي گشتم كه نگاهم نسبت بهشون سفيد باشه .آدمهايي ناشناس و دور.آدمهايي كه من نقطه ضعف ها و بدي هاشونو ندونم.آدمهايي كه نتونم علل باطني اعمال و حرفاشونو حدس بزنم.واسه همين چند ساعت نشستم و با آدمهايي حرف زدم كه بجز حرفي كه در لحظه رد و بدل ميشد چيز ديگه يي ازشون نمي دونستم.در اون شرايط كار لذت بخشي بود .حافظ باز كرديم ومشاعره و بعد تحليل و نظرمون راجع به ابيات.به قول دوستان ادبياتي محفل خوبي بود.راستي اين روزا شروع كردم خوندن ديوان شمس رو از اول.مي خوام يه دور كامل بخونمش.هميشه به اين از اول تا آخر خوندن آثار شعرا علاقه داشتم.اين شيوه به آدم اطلاعاتي ميده كه پراكنده خوني نميده.